( هذیان های شبانه ی دختری که خوابش نمی برد )

من گنگ خواب دیده و عالم تمام کر من عاجزم ز گفتن و خلق از شنیدنش

( هذیان های شبانه ی دختری که خوابش نمی برد )

من گنگ خواب دیده و عالم تمام کر من عاجزم ز گفتن و خلق از شنیدنش

...تقدیر ...

غروب بود که راه افتادم .

سوسوی ستاره ها مرا به خویش می خواند .

با هر گام

به اندازه دنیا پیش می رفتم

به سمت ماه.

. . .

آسمان انگار دلش گرفته بود .

نمی دانستم چرا !

آخر من که همسفر ستاره ها بودم

و ماه مقصدم بود

تنها پرواز را می دیدم .

.

.

.

من راه افتاده بودم !

اما

سالهاست که در جاده مانده ام

در انتظار سپیده دم .

حالا می دانم که چرا

آسمان آن شب بغض کرده بود.

 

وحیده 

نظرات 20 + ارسال نظر
پویا سه‌شنبه 10 مهر‌ماه سال 1386 ساعت 11:28 ب.ظ http://pooyamcs.blogsky.com

سلام
قشنگ بود
پس خوب شد که شعرات رو واسم نفرستادی و خوب شد که من یه نمونه واست نوشتم (:
مرسی

آمنه سه‌شنبه 10 مهر‌ماه سال 1386 ساعت 11:34 ب.ظ

این وحیده کی هست دقیقاٌ؟

وحیده خواهرمه . قبلا معرفیش کردم . اونم گاهی اینجا مینویسه

رویای خاکستری چهارشنبه 11 مهر‌ماه سال 1386 ساعت 12:16 ق.ظ http://www.royayekhakestary.blogsky.com

سالهاست که در جاده مانده ام

در انتظار سپیده دم .
خیلی زیباست. خیلی.
موفق باشی دوست من

آرش چهارشنبه 11 مهر‌ماه سال 1386 ساعت 12:28 ق.ظ http://www.setarehbaran.blogsky.com

سلام وحیده خانم
خوشحالم بعد از مدتها دوباره مارو با بیانات شیواتون مستفیذ فرمودین
امیدوارم هیچوقت آسمون دلت ابری و بغض آلود نباشه
---------------------------------------------------------------------
سعیده خانم امیدوارم شما هم مارو توو این شبهای فرشته ای فراموش نکنی

ساینا چهارشنبه 11 مهر‌ماه سال 1386 ساعت 03:41 ق.ظ http://chakavaketanha.blogsky.com

سلام ....
میدونی وقتی بچه ها با هم دوست میشن یه قول و قرارهایی میذارن مثلا اینکه
شکلاتاشون را باهم بخورن .....
اسباب بازی هاشون مال دوتاشون بشه ....
و خلاصه قانون و قوانین زیبای کودکی!
کاش دوستی هامون مثل کودکی هامون باصفا بشه!!!!
.
.
.
.
با تبادل لینک موافقی؟ قدم اول در یک دوستی صمیمانه؟

A..$@$...M چهارشنبه 11 مهر‌ماه سال 1386 ساعت 07:23 ق.ظ http://www.deltangiii.blogsky.com

سبلام سعیده
خوبین
از این که اومدین ممنو
اپم ها
تشریف اوردین خوشحال میشم
موفق باشین

رضا چهارشنبه 11 مهر‌ماه سال 1386 ساعت 09:11 ق.ظ http://hoof.bogsky.com

سلام سعیده جان
ممنون که خبرم می کنی
زیبا و با مفهوم بود
خداییش فرصت ندارم آپ کنم همین روزا آپ می کنم

مسیح چهارشنبه 11 مهر‌ماه سال 1386 ساعت 11:36 ق.ظ http://www.koochechakavak.blogfa.com

با سلام
شرمنده یه چند روزی رفته بودم مرخصی
به روزم با یه شعر(دلیل مرخصی)

یک آدم اینجوری چهارشنبه 11 مهر‌ماه سال 1386 ساعت 12:18 ب.ظ http://yekadameinjoory.blogsky.com

سلام

خوبی؟

خیلی قشنگ بود
منم آپم خواستی سر بزن

قربانت یک آدم اینجوری

سعیده چهارشنبه 11 مهر‌ماه سال 1386 ساعت 01:13 ب.ظ

پرنده مرده ست
و پرواز در ذهن صنوبرها به خاطره ای دور بدل شده
خاطره ای که
نهال های جوان
به یاد ندارند ...

یک آدم اینجوری چهارشنبه 11 مهر‌ماه سال 1386 ساعت 01:33 ب.ظ http://yekadameinjoory.blogsky.com

سلام گلم

من که همه های نظراتت و دیدم گلم احتما لا دقت نکردی!

قربانت یک آدم اینجوری

حسرت پرواز چهارشنبه 11 مهر‌ماه سال 1386 ساعت 01:46 ب.ظ http://www.hasrate-parvaaz.blogsky.com

سلام دوست گلم.آپم لایق دونستی سری بهم بزن.منتظرتم.
راستی باید بگم عالی بود.خیلی زیبا نوشتی لذت بردم شاد باشی...

رعنا چهارشنبه 11 مهر‌ماه سال 1386 ساعت 02:30 ب.ظ http://a-s-666.blogsky.com

ممنون که بهم سر زدی
شما لطف داری!
خوشحال میشم بازم بیای سمت ما!
تا بعد...........

*سراب* چهارشنبه 11 مهر‌ماه سال 1386 ساعت 04:08 ب.ظ http://mirage.blogsky.com

سلام
خیلی زیبا بود...مرسی خبر دادی
وحیده کیه؟ اگر فضولی نباشه

مسیح چهارشنبه 11 مهر‌ماه سال 1386 ساعت 05:22 ب.ظ http://www.koochechakavak.blogfa.com

خیانت غیرت عشق است گاهی که وصل ممکن نیست
چه آسان ننگ می خوانند نیرنگ زلیخارا!!

ایلیا چهارشنبه 11 مهر‌ماه سال 1386 ساعت 06:01 ب.ظ http://iliya.blogsky.com

سلام دست شما درد نکنه حالا دیگه حرفهای من تکراریه...؟بازم ممنون از نظرتون...روزات برفی

جعفر واعظی « آزاد» چهارشنبه 11 مهر‌ماه سال 1386 ساعت 06:45 ب.ظ http://sayeh7.blogfa.com/


فرشته ها آمده اند پایین همه جا پر از فرشته است از کنارت که رد می شوند می فهمی؟ اسمت را که صدا می زنند می شنوی؟ دستشان را که روی شانه ات می گذارند حس می کنی؟ راستی حیاط خلوت دلت را آب و جارو کرده ای؟ دعاهایت را آماده گذاشته ای؟ آرزوهایت را مرور کرده ای؟ می دانی که امشب به تو هم سر می زنند؟ می آیند و برایت سوغاتی می آورند پیرهن تازه ات را . خدا کند یک هوا بزرگ تر شده باشی می آیند و چهار گوشه دلت را نور و گلاب می پاشند می آیند و توی دستشان دعای مستجاب شده و عشق است .

عزیز خوب ! منتظرم .
یا علی

رویای خاکستری چهارشنبه 11 مهر‌ماه سال 1386 ساعت 06:57 ب.ظ http://www.royayekhakestary.blogsky.com

سلام سعیده جان. خوبی؟
آپم
موفق باشی

vahid چهارشنبه 11 مهر‌ماه سال 1386 ساعت 08:30 ب.ظ http://marpich.blogsky.com

وبلاگ قشنگی داری ...اگه تونستی یه سر هم به ما بزن ...به امید خدا این روابط ادامه داشته باشه
ممنون

*سراب* چهارشنبه 11 مهر‌ماه سال 1386 ساعت 08:42 ب.ظ http://mirage.blogsky.com

سلام
به روزم و منتظر حضور گرمت
شاد باشی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد