من گنگ خواب دیده و عالم تمام کر من عاجزم ز گفتن و خلق از شنیدنش
درباره من
بی دلیل آسمان ابریست
بی دلیل باران می بارد
بی دلیل دلتنگ شده ام
در این ازدحام فکر و قهر و دغدغه
بی دلیل شعر می گویم
ملامتم مکن
من که دریا نیستم
من تنها شاعری هستم تهیدست
که به بهانه ابرو باران و قهر
شوریده می شود
وشعر می گوید.
ادامه...
قشنگ بود.. مرسی
همیشه عاشق باشی بانو
ای بی معرفت.نمیای نیستی آخه این چه رسم رفاقته!
سلام خوبی از وب لاگت خوشم اومد لطفا به ما هم سر بزن خیلی خوش حال میشیم جملاتش خیلی قشنگ بود هست