اینجا دفتر تنهایی های من بود . تنهایی م هر چه کمرنگ تر شد حضورم در اینجا هم کمرنگ تر . حالا می آیم هر چند وقت یکبار میبینمش تا فراموش نکنم همدم تنهایی هایم را...
همین .
.
و
رو نوشت به خدا :
گرچه افتاد ز زلفت گره ای در کارم
همچنان چشم امید از کرمت میدارم...