( هذیان های شبانه ی دختری که خوابش نمی برد )

من گنگ خواب دیده و عالم تمام کر من عاجزم ز گفتن و خلق از شنیدنش

( هذیان های شبانه ی دختری که خوابش نمی برد )

من گنگ خواب دیده و عالم تمام کر من عاجزم ز گفتن و خلق از شنیدنش

 

 این شق القمری که تو کردی

معجزه نیست نازنین   !

دیرگاهیست

ماه را شکافته اند ...

*****

 

آن کس که بدم گفت بدی سیرت اوست

وان کس که مرا گفت نکو خود نیکوست

حال متکلم از کلامش پیداست

از کوزه همان برون تراود که در اوست .

... دلتنگی ...

داستان همه اسطوره های عاشقانه،
نرسیدن عاشق است به معشوق!

من از این دلتنگی ها خسته ام...

وحیده

شفا

 

رئیس بیمارستان گفت : به پزشکهای ما اعتماد کنید ٫ حال بیمارتان خوب خواهد شد . یکی دیگه می گفت ببرش امامزاده حتما شفاش میده.... توی اتوبوس که نشست بغل دستیش گفت بهش روزی یه دونه سیب و دو قاشق عسل بده بخوره خوب می شه ٫ جوونی که ایستاده بود گفت بده فالش رو بگیرن ......

خلاصه هر کسی یه راه حل پیشنهاد داد ولی ٫

هیچ کس نگفت امیدت به خدا باشه ...... !

 

 (نقل از زیر آفتاب )