مادربزرگ !
گم کرده ام در هیاهوی شهر
آن نظربند سبز را ٫
که در کودکی بسته بودی به بازوی من .
در اولین حمله ناگهانی تاتار عشق
خمره دلم
بر ایوان سنگ و سنگ شکست
دستم به دست دوست ماند
پایم به پای راه رفت .
من چشم خورده ام
من چشم خورده ام
من تکه تکه از دست رفته ام
در روز روز زندگانیم .
شعر از مرحوم حسین پناهی
سلام خیلی قشنگ بود
مر۳۰
التماس دعا
دیشب هوا
در شیشه ی مربای مادر بزرگ گندید....
...................
ممنون که سر زدی
ممنون که پیشم اومدی منم با کمال میل لینکت میکنم
التمس دعا در این ماه عزیز و گرانقدر
همچنان منتظر حضور گرمتان در سرزمین آفتاب هستم
سلام
پست بالاییت در مخیله ام نمیگنجید
سفر هم خوش نگذشت
شمال بودیم همش شرجی و رطوبت بود
بازم میخواستیم بمونیم که شاکی شدم گفتم برگردیم
آب و هوای کرج رو ول کنیم کجا بریم؟
سلام سعیده جان
ما هم دیگه کم کم دیگه رفتنی شدیم... خوب یا بد بودیم حلالمون کن...
مثل همیشه زیبا بود...
سبز و موفق باشی...
سلام سعیده خانم. امیدوارم که شاد و تندرست باشید.
فقط می تونم خدمتت عرض کنم که خسته نباشی.
موفق و مؤید باشی
واقعا خدا رحمتش کنه خیلی حسین پناهی دوست داشتم
خودش آدم ساده ای بود و این سادگیش توو شعراشم وجود داره.
سلام سعیده جان
دستت درد نکنه
یاد مرحوم پناهی کردی
خدا رحمتش کنه
او یک شاعر واقعی بود
به روزم با غزل و نیمایی و سپید و
سلام سعیده ی عزیزم.
خددا رحمت کنه...
سلام
خیلی قشنگ بود ...
منم آپم خواستی یه سر حتما بزن منتظرتم!
قربانت یک آدم اینجوری
سلام سعیده جان
رو مطلب جدیدت نمیشه کامنت گذاشت خواستم بگم یاد سهراب بخیر اما اونم که از زندگی فقط به قشنگی ها و خوبی ها نگاه می کرد هم گاهی دچار یاس شده چون ادامه این شعر اینه که: هیچ چشمی عاشقانه به زمین خیره نبود/ کسی از دیدن یک باغچه مجذوب نشد ...
عزیزم دامنه آلپ و غاز وحشیو خوب اومذی پایتم اگه رفتی یه دعوت نومه هم واس من برفست بخدا صواب داره .ضمنان روزه نمازاتم قبول باشه ایشالا .هر چند تازگیا بد جوری کافر میزنی شراب و باروونو ..... دوست دارم مراقب خودت باش .شعر ح پناهی گشنگ بودد فاز داد .بدرووود
سلام سعیدۀ خوب !
عزیز خوبی ؟
دعا ، نماز و روزه قبول حق عزیز .
سعیدۀ خوبم ! چه بگویم که همه خود گفته اند و خود می گویی .
خوشم آمد از دل نوشته ات و سلیقه ای که داری .
سعیده جان ! واقعا خیلی سخته که آدم با این همه دوست بازهم تنها بمونه . خیلی خیلی سخته .
دیوانگی یک شبه ام را که دیدی . دلتنگی ،عصیان ، شعر و گریه ، خیلی شب خوبی بود . دلم می خواد همیشه همانطوری باشم . گریه کنم و شعر بگم .
تو هم اگر دلت خواست خبرم کن تا با هم یک شب ، هم گریه کنیم و هم شعر بگیم . باشه عزیز خوب ؟
سعیدۀ خوبم . دلم می خواد بهت بگم که خیلی نوشته هایت و خودت را دوست دارم چون یک حس خوبی داری . حس زندگی . حس باران . حس گریه . حس عصیان . حس دلتنگی ، حس رک بودن ، حس ساده بودن و از همه خوب تر حس پاک بودن . این حس آخریت را می ستایم .
عزیز خوب ! سر نمازهایت برایم دعا کن .
دستان مهربانت پُر ار اطلسی های رنگارنگ باد .
نازنین ! یا حق
سلام
ممنون که سر زدی
راستش اصلا توقع نداشتم که شعرهای حسین پناهی رو تو وبلاگت بذاری
ممنون
کار خیلی جالبی بود
قهرمان فراموش شده
سلام دوست خوبم .. طاعات وعبادات شما قبول باشه ...
حنوش باز هم سفره ی دلش رو باز کرده .........
منتظریم
عزیز من ...
هنوز نمی دانم چگونه شد که موج، مرا به پای تو انداخت...
قاتل من با پایی برهنه بر ورودی قلبم می رقصد...
از کجا آمده ای...
چگونه آمده ای...
چگونه مرا دست خوش طوفان سهمگین چشمانت کرده ای...
سلام ابجی ممنون که بازم دلگرمم کردی . هنوز هم که هنوزه بوی غریبی میده نوشته هات . ببخش که کمی دیر بهت سر میزنم متاسفانه حال و روز خوبی نداره دلتنگی های من . به وحیده خانوم هم سلام برسون .
به امید سبز بودنت .
ساز های غربت
ساز های ناکوک
شعر بادامی تلخ
سوگواره دل کو؟
موفق باشی سعیده جان. راستی مرحوم حسین پناهی در چند سالگی فوت کرد؟
سلام سعیده جان
این فامیلتون چند وقته غیبت داره خبری ازش نداری؟؟
اگه دیدیش خیلی سلام برسون.
شما دو نفر گل سر سبد وب لاگ من هستید.
منو به نظرات خودتون عادت میدین وقتی که نمیاین نگران میشم.
سلام دوست خوبم اگه می شه ی سر بیا پیشم!
سلام
خدا رحمت کنه حسین پناهی را . شعر زیبایی بود .
شاد و سربلند باشی
به امیددیدار
سلام
آپ شد در صورت وجود حال ، خوشقار کنیدمان!
حسین پناهی به من یاد تا به روستایی بودنم افتخار کنم
عالی بود
به حسین پناهی و دوستدارنش:
اگر این ظلال نابخرد تاریکِ فراق
برود دورترک
پوپک مستِ خیالِ دلِ من
رام تر آرامتر
می زند پر به سکوت
تا نشیند در بند
که جهان تنگ تر از
کابُکِ آویخته ی چشم تو است
اگر این ظلال نابخرد تاریکِ فراق
برود دورترک
من تو را فاصله نیست
که جهان تنگ تر از
قطره ی بارانی چشمان تو است
پای هر پیچک ناز احساس
تو مرا می بینی بازهم با آهنگ
که افق می بوسد دانه دانه گل سنگ
اگر این ظلال نابخرد تاریکِ فراق
نرود دورترک
چه کسی مرثیه ای خواهد خواند
وقت نیلوفر ٍخواب؟؟؟
سلام سعیده جان
اره میخوام برم! حلالم کن!!!!
سبز و موفق باشی...
سلام
خیلی خوشحالم که وبلاگتو دیدم
واقعا لذت بردم
نظرت با تبادل لینک چیه؟
به منم سر بزن خوشحال می شم
سلام سعیده خانم
چرا نیستی ؟
آخرین بروز شدنت میدونی مال کیه !؟