من گنگ خواب دیده و عالم تمام کر من عاجزم ز گفتن و خلق از شنیدنش
درباره من
بی دلیل آسمان ابریست
بی دلیل باران می بارد
بی دلیل دلتنگ شده ام
در این ازدحام فکر و قهر و دغدغه
بی دلیل شعر می گویم
ملامتم مکن
من که دریا نیستم
من تنها شاعری هستم تهیدست
که به بهانه ابرو باران و قهر
شوریده می شود
وشعر می گوید.
ادامه...
اگه اونجوری بود که باید عاشق تر از این بودم!
مردان قصه مادربزرگ خوابیده اند...
مادربزرگ از سوار سفید گفت که چون بادی آمد و چون طوفانی رفت...
آره ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
اینجوریاس؟؟؟؟؟؟؟
عشق در سرزمین من به خنکای برف است
به شعور ضمنی اب
هفت آسمان از انه آن هفت پیکر ناظم
من اگر کفنی داشتم
یک نظر لیلی را میدیدم
ومیمردم
بهرام اردبیلی