من گنگ خواب دیده و عالم تمام کر من عاجزم ز گفتن و خلق از شنیدنش
درباره من
بی دلیل آسمان ابریست
بی دلیل باران می بارد
بی دلیل دلتنگ شده ام
در این ازدحام فکر و قهر و دغدغه
بی دلیل شعر می گویم
ملامتم مکن
من که دریا نیستم
من تنها شاعری هستم تهیدست
که به بهانه ابرو باران و قهر
شوریده می شود
وشعر می گوید.
ادامه...
قشنگ بود. خوشتر از فکر می و جام به نظر من مردنه تا این
وضع و نبینیم.
مسیح
دوشنبه 12 فروردینماه سال 1387 ساعت 11:33 ق.ظ
با سلام امیدوارم حالتون خوب باشه ....................... افسوس آخر قصه را از اول نوشت! و نفهمید مرا من چگونه صبر کنم؟ آیا حماقت نیست مردن در ازای تبی نا قابل؟؟؟؟؟
سلام سعیده جان. خوبی؟
خیلی زیبا بود. خیلی قشنگ بود. هیچی ازین خوشتر نخواهد بودن.
موفق باشی
ممنونم که خبرم کردی
سلام سعیده جان امیدوارم تعطیلات حسابی بهت خوش گذشته باشه و بهره کافی رو برده باشی.
سلام سعیده جان
می بینم که مثل خودم زدی تو خط خلاصه نویسی؟
ممنون که اومدی و داستانکم و خوندی
قشنگ بود. خوشتر از فکر می و جام به نظر من مردنه تا این
وضع و نبینیم.
با سلام
امیدوارم حالتون خوب باشه
.......................
افسوس
آخر قصه را از اول نوشت!
و نفهمید مرا
من چگونه صبر کنم؟
آیا حماقت نیست
مردن
در ازای تبی نا قابل؟؟؟؟؟
سلام سعیده خانم گل !
طبق معمول از معدود وبلاگایی که میرم سر می زنم...
میبینم که سال نو رو با عرفان شروع کردی ! گل در بر و می در کف و ...
بوووس.
سلام
خوبی؟
به به....
واقعا زیبا بود.
فعلا...
با سلام خدمت دوست خوبم
به روزم
در مورد می من هم موافقم که خوشتر از آن چیزی نیست
در ضمن سال نوت مبارک باشه
برای آخرین بار به روزم (خدانگهدارتان)
امیدوارم امسال سالی پر بار برایتان باشد همراه با موفقیت روزافزون
سلام بذار یه شعرم من بگم
عرق باید وتکا باشه
سپیده جانم
سیگار باید مگنا باشه
سپیده جانم
اگه مایل به تبادل لینکی خبرم کن