بیهودگی زمان
خستگیهای مدام
.......
این دور چندم است
که زمین چرخید
و تو نیستی ؟ !
باور کن خسته ام
از این فصلها که بی تو گذشت
از این معجزه ها
که نمی کنی و
من هنوز منتظرم !
.....
تو فکر میکنی پنجره ها
رو به رویتی تازه
باز می شوند ؟
.....
این ستاره ها نقره ای نیستند
ماه را
برای من بیاور .
میخواهم داستان زندگیم را برایتان بگویم
تا شما نیز بدانید که روزی روزگاری شخصی بود به نام من :
یکی بود ، یکی نبود ......
........
آدمها برای اثبات حقارتشون کارای زیادی میکنن که یکی از اونها زیر آب زنیه یعنی با تخریب موقعیت دیگران سعی میکنن موقعیت خودشونو تثبیت کننن .
گالان اوجا میگفت درافتادن با حقیر ، حقارت می آورد .
توی پرانتز :
* کار امسال و پارسالت که نیست ، من که میدونم هزار جای وجودت واسه چی آتیش گرفته !
* آخه مردک اگه منم از ترفندهای دخترانه خودم استفاده کنم که هیچ احمقی حق رو به تو نمی ده . همینطور که تا حالا نداده.....
* بر خرمگس معرکه صلوات ! تو این گیر و دار تو دیگه چی میگی ؟ بابا قبول تو خیلی خوشگلی بچه ها فقط اینو نیگا کنین !!
* من رسما به آستانه انفجار رسیدم .
آوارگی کوه و بیابانم آرزوست /