( هذیان های شبانه ی دختری که خوابش نمی برد )

من گنگ خواب دیده و عالم تمام کر من عاجزم ز گفتن و خلق از شنیدنش

( هذیان های شبانه ی دختری که خوابش نمی برد )

من گنگ خواب دیده و عالم تمام کر من عاجزم ز گفتن و خلق از شنیدنش

خاطره...!

بیچاره دلم

فرصت نکرد چشمهایت را ببیند

راستی,

طعم نگاهت ,چه رنگی بود؟!


نظرات 5 + ارسال نظر
مهرناز محمدزاده دوشنبه 14 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 09:17 ب.ظ http://bizna.ir

دوست عزیزم از اینکه در اینترنت فعالیت میکنید خوشحالم و پیشنهاد میکنم برای کار حرفه ای در اینترنت در بیزنا ( طرح بیزنس ملی ایران ) فروشگاه (رایگان) راه اندازی کنید و به تجارت الکترونیک بپردازید...

ANNA دوشنبه 14 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 10:00 ب.ظ http://lapeste.blogsky.com

گس

ANNA سه‌شنبه 15 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 02:28 ق.ظ http://lapeste.blogsky.com

می بینی چقدر باید مزه مزه کنی تا طعمش برود؟
رنگ پاییز را خدا از روی چشمانش اورده بود

علی محمد محمدی سه‌شنبه 15 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 04:35 ق.ظ http://ermes-3.blogsky.com/

من از چشمان سبزش در شگفتم
که حتی در زمستان هم بهاریست !

ANNA چهارشنبه 23 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 02:57 ب.ظ http://lapeste.blogsky.com

سلام
خانم چرا اپ نکردی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد