من گنگ خواب دیده و عالم تمام کر من عاجزم ز گفتن و خلق از شنیدنش
درباره من
بی دلیل آسمان ابریست
بی دلیل باران می بارد
بی دلیل دلتنگ شده ام
در این ازدحام فکر و قهر و دغدغه
بی دلیل شعر می گویم
ملامتم مکن
من که دریا نیستم
من تنها شاعری هستم تهیدست
که به بهانه ابرو باران و قهر
شوریده می شود
وشعر می گوید.
ادامه...
ایمیلو شوخی کردم اما: سلام سعیده. خوبی؟ نمیدونم چی بگم یا چه جوری بگم. میدونم امثال من زیاد اومدن اینجا و زیاد خواستن. نمیگم فرق دارم اماباید واقع بین بود. روحیات و افکار قشنگی داری. اتفاقی اینجارو پیدا کردم. خیلی دوسش دارم. دلم میخاد باهات آشنا بشم. با خود خودت. چرا؟ نمیدو.نم، حتما میگی نمیدونمم شد جواب؟ اما جوابم واقعن همینه. حتی خواستم شمارمو بگذارم که دیدم دیگه آخر... در هر صورت ساده تر از این نمیشد گفت. آدم یکبار به دنیا میاد و یکبار میمیره پس چیزی که حس میکنه میخادو نباید بترسه از گفتنش حتی اگه طرف بگه آشغال گم شو! شاید بگی معلوم نیست چندجای دیگه اینارو گفتی اما فقط میگم اینجا چون میخام. از آنجا که پی پیدا کردن واژه بودی من حسم اینجا موند. دوست دارم بیای. تا هرجا که تو بگی. لینک. تالفن.دیدن یا هر چیز دیگه ای که الان ذهن و دل من از خوندن اینجا پیدا کرده. به قول خودت من میان چشمهایم -آنقدر ستاره دارم -که تا آخر این راه -تنها نباشی . عسیده بیا دنیای منو هم ببین و اگه خواستی.. از پرروییم معذرت میخام
مهسا خانومی
دوشنبه 19 مردادماه سال 1388 ساعت 07:40 ق.ظ
اگرآنکه را منتظری باورداشته باشی روزی زنگ خانه ی تورا خواهد زد شک نکن کسی که روی زمین زندگی میکند وزمینی می اندیشد به آنچه میخواهد میرسد مشروط بر اینکه لیاقتش راداشته باشد بای
با وحید هماهنگ می کنم تو فرودگاه بریم دنبالش ...
کل عمرم شک داشتم ...
اما هنوز یقین داشتن به آمدن ؛یکی؛ رو دوست داشتم ...
کاش بیاید ...
با سلام...و یک گل
شک اپیدمی همه ادمها شده
و انسانها از شک باغاز اندیشه میرسند
قلمبه سلمبه شد
اخه پست تو هم فلسفی شده
خب اینکه معلومه یکی هست!
ژوکر خان هست دیگه! از اون دنیا میاد همه چی رو درست میکنه!
سلام. به من و ایمیلت سر بزن.
ایمیلو شوخی کردم اما:
سلام سعیده. خوبی؟ نمیدونم چی بگم یا چه جوری بگم. میدونم امثال من زیاد اومدن اینجا و زیاد خواستن. نمیگم فرق دارم اماباید واقع بین بود. روحیات و افکار قشنگی داری. اتفاقی اینجارو پیدا کردم. خیلی دوسش دارم. دلم میخاد باهات آشنا بشم. با خود خودت. چرا؟ نمیدو.نم، حتما میگی نمیدونمم شد جواب؟ اما جوابم واقعن همینه. حتی خواستم شمارمو بگذارم که دیدم دیگه آخر... در هر صورت ساده تر از این نمیشد گفت. آدم یکبار به دنیا میاد و یکبار میمیره پس چیزی که حس میکنه میخادو نباید بترسه از گفتنش حتی اگه طرف بگه آشغال گم شو! شاید بگی معلوم نیست چندجای دیگه اینارو گفتی اما فقط میگم اینجا چون میخام. از آنجا که پی پیدا کردن واژه بودی من حسم اینجا موند. دوست دارم بیای. تا هرجا که تو بگی. لینک. تالفن.دیدن یا هر چیز دیگه ای که الان ذهن و دل من از خوندن اینجا پیدا کرده. به قول خودت من میان چشمهایم -آنقدر ستاره دارم -که تا آخر این راه -تنها نباشی . عسیده بیا دنیای منو هم ببین و اگه خواستی.. از پرروییم معذرت میخام
... [گل][گل][گل]
سلام بانو
در انتظار از شک به یقین رسیدنت هستیم البته که مشکله اما نذار پوچی بهت سرایت بکند
سلام. نمیدونم چی بگم. همین سعیده؟ من ازت خواستم بیایی و... نمیدونم. خوب نیستم..
اگرآنکه را منتظری باورداشته باشی روزی زنگ خانه ی تورا خواهد زد
شک نکن
کسی که روی زمین زندگی میکند
وزمینی می اندیشد
به آنچه میخواهد میرسد
مشروط بر اینکه لیاقتش راداشته باشد
بای
نگران نباشد می آید
خدا کند که بیاید پری رویایم
.
.
.
می آید ... به همین قطعیت !