( هذیان های شبانه ی دختری که خوابش نمی برد )

من گنگ خواب دیده و عالم تمام کر من عاجزم ز گفتن و خلق از شنیدنش

( هذیان های شبانه ی دختری که خوابش نمی برد )

من گنگ خواب دیده و عالم تمام کر من عاجزم ز گفتن و خلق از شنیدنش

آنها خاطره بازند !

این برنامه ی نقره چقدر روح آدم را جلا می دهد ، آدم را می برد به لطیف ترین روزهای زندگیش ، به خاطراتی که شاید برای بچه های دهه ی پنجاه ، نهایت قشنگی ها باشد . 

آدم را وادار می کند که فکر کند ، لبخند بزند و بعد آه بکشد . 

نظرات 5 + ارسال نظر
علی کوچولو شنبه 26 بهمن‌ماه سال 1387 ساعت 12:19 ق.ظ http://karikalemator.blogfa.com/

شرمنده من این برنامه ای رو که می گی ندیدم نمی تونم نظر مفیدی بدم

بانو شنبه 26 بهمن‌ماه سال 1387 ساعت 12:44 ق.ظ http://banoo57.blogfa.com/

منم امشب مثل تو شدم خوابم نمی برد و هذیان!
راستی؟؟ باید ببینم اگرچه من متولد آخرهای دهه پنجاهم

احمدرضا توسلی شنبه 26 بهمن‌ماه سال 1387 ساعت 11:27 ق.ظ http://greateacher.blogfa.com

سلام...

ندیدمش... اما باید قشنگ باشه...

هرچیزی که یادآور کودکی شود زیباست!

همین.

رویای خاکستری شنبه 26 بهمن‌ماه سال 1387 ساعت 12:24 ب.ظ http://www.royayekhakestary.blogsky.com

آن روزها... آدم بزرگ ها و زاغ های فراق...

سلام سعیده جان. خوبی؟
من هم آپم
موفق باشی

وحیده یکشنبه 27 بهمن‌ماه سال 1387 ساعت 07:47 ب.ظ

باز چه خوب که دلخوش کودکیهاییم
یاد آن روزها
ظهرهای زیر راه پله
.
.
.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد